کار کودک و نوجوان، پدیدهای پیچیده و چندوجهی است که اگرچه در ابعاد آشکار و خیابانی خود توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده است، اما اشکال پنهان و کمتر دیدهشده آن، نیازمند تحلیل و بررسی عمیقتری است. این اشکال پنهان، که اغلب در پشت درهای بسته خانهها، کارگاههای کوچک غیررسمی، یا در دل فعالیتهای به ظاهر خانوادگی و کشاورزی نمود پیدا میکنند، به دلیل ماهیت نامرئیشان، از دید سیستمهای حمایتی و نظارتی دور مانده و پیامدهای زیانبارتری بر سلامت و آینده کودکان و نوجوانان دارند.
یکی از برجستهترین اشکال پنهان، کار در منزل است. در این شیوه، کودکان و نوجوانان در محیط خانه، اغلب در کنار والدین یا سایر اعضای خانواده، به فعالیتهایی نظیر بافندگی، خیاطی، مونتاژ، بستهبندی یا تولید صنایع دستی مشغول میشوند. این نوع کار، به دلیل اینکه در فضای خصوصی منزل و به دور از انظار عمومی انجام میشود، به راحتی نادیده گرفته شده و شناسایی آن دشوار است. کودکان درگیر در این فعالیتها، ساعتهای طولانی را صرف کارهای تکراری و اغلب طاقتفرسا میکنند که علاوه بر محرومیت از آموزش و اوقات فراغت، میتواند منجر به آسیبهای جسمی نظیر مشکلات اسکلتی-عضلانی، بینایی و تنفسی شود. از سوی دیگر، ایزوله شدن از اجتماع همسالان و فشار روانی ناشی از مسئولیتهای خارج از توان، سلامت روان آنها را نیز به شدت تهدید میکند.
کار در بخش کشاورزی نیز یکی دیگر از اشکال رایج و پنهان کار کودک است، به خصوص در مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته. کودکان و نوجوانان در این بخش، اغلب به صورت خانوادگی و بدون دریافت دستمزد مستقیم، در فعالیتهایی نظیر کاشت، داشت، برداشت و نگهداری دام مشارکت میکنند. اگرچه بخشی از این فعالیتها ممکن است به عنوان آموزش مهارتهای زندگی تلقی شود، اما زمانی که این مشارکت به کار تمام وقت، طولانیمدت و خطرناک تبدیل شود، به وضوح مصداق کار کودک است. مواجهه با سموم کشاورزی، ابزارهای خطرناک، شرایط آب و هوایی نامساعد و ساعات کار طولانی، سلامت جسمی این کودکان را به شدت به خطر میاندازد. همچنین، به دلیل نیاز به حضور در مزارع، بسیاری از این کودکان از تحصیل محروم شده یا با افت تحصیلی شدید مواجه میشوند.
علاوه بر این، اشکال دیگری نظیر کار در کارگاههای کوچک و غیررسمی، که فاقد هرگونه مجوز قانونی و نظارت هستند، نیز در دسته کار کودک پنهان قرار میگیرند. در این کارگاهها، کودکان و نوجوانان اغلب با دستمزدهای ناچیز و در شرایطی غیربهداشتی و ناایمن، به کارهایی نظیر جوشکاری، مکانیکی، آهنگری یا تولید پوشاک مشغول میشوند. فقدان استانداردهای ایمنی، تهویه نامناسب و مواجهه با مواد شیمیایی و ابزارهای خطرناک، این کودکان را در معرض حوادث کار و بیماریهای شغلی قرار میدهد. عدم ثبت این واحدها و فعالیتها، امکان شناسایی و مداخلات حمایتی را تقریباً ناممکن میسازد.
پیامدهای کار کودک و نوجوان، به ویژه در اشکال پنهان آن، گسترده و عمیق است. در بعد سلامت، مشکلات جسمی و روانی ناشی از کار، رشد طبیعی کودکان را مختل کرده و بیماریها و معلولیتهای بلندمدت را به همراه دارد. از نظر آموزشی، محرومیت از تحصیل یا ترک تحصیل، چرخه فقر و عدم توسعه مهارتها را تداوم بخشیده و فرصتهای آتی آنها را به شدت محدود میکند. در سطح اجتماعی، این کودکان از حقوق اولیه خود به عنوان شهروند محروم شده و در حاشیه قرار میگیرند، که میتواند به افزایش آسیبهای اجتماعی و کاهش سرمایه انسانی جامعه منجر شود.
مبارزه با اشکال پنهان کار کودک، نیازمند رویکردی چندبعدی و هماهنگ است. افزایش آگاهی عمومی، تقویت سیستمهای نظارتی و بازرسی (به ویژه در مناطق روستایی و بخش غیررسمی)، ارائه حمایتهای اقتصادی و اجتماعی به خانوادههای آسیبپذیر، و تضمین دسترسی رایگان و باکیفیت به آموزش، از جمله راهکارهای اساسی در این مسیر هستند. تنها با شناخت عمیق این پدیده و اراده جمعی برای مقابله با آن، میتوانیم آیندهای روشنتر و عاری از کار کودک برای نسلهای آینده رقم بزنیم.