بر اساس پژوهشهای انجام شده، پنج عامل محیط آموزشی، حمایت اجتماعی، هوش هیجانی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده و نحوه مدیریت فشارهای تحصیلی به عنوان مهمترین عوامل اثرگذار بر سلامت روان دانشآموزان شناخته میشوند.
در میانه دغدغههای پرشمار نظام آموزشی، از کیفیت تدریس و افت تحصیلی گرفته تا رقابتهای نفسگیر کنکور، مسالهای بنیادین و سرنوشتساز به حاشیه رانده شده است؛ مسالهای که بیتوجهی به آن میتواند پیامدهایی عمیقتر از هر ضعف آموزشی بهدنبال داشته باشد: سلامت روان دانشآموزان.
مدرسه باید جایگاه پرورش همزمان عقل، احساس و شخصیت فردی و اجتماعی باشد، اما در بسیاری از موارد، خود به بستری برای شکلگیری اضطراب، ترس، پرخاشگری و احساس ناکامی تبدیل شده است.
روان دانشآموزان، بستر اولیه یادگیری، رشد اجتماعی و شکوفایی خلاقیت است. بدون آرامش روانی، نه تمرکز درسی امکانپذیر است نه مشارکت اجتماعی و نه حتی شکلگیری انگیزه برای ادامه مسیر زندگی.
مطالعات علمی متعدد در سالهای اخیر نشان میدهد که اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب، بیانگیزگی و رفتارهای پرخاشگرانه در میان دانشآموزان در حال افزایش است. این اختلالات اغلب بهصورت خاموش و تدریجی در ذهن و رفتار نوجوانان رشد میکنند، بیآنکه توسط والدین، معلمان یا سیستم آموزشی شناسایی شوند.
بر اساس پژوهشی که سال ۱۴۰۰ منتشر شده، «تقریبا نیمی از دانشآموزان دبیرستانی تهران از سلامت روان پایین برخوردار بودهاند. در این پژوهش ۹۸۲ نفر (۵۲.۱ درصد) از شرکتکنندگان احتمال اختلال روانی داشتند که میزان شیوع اختلالات اضطرابی ۹۱۹ نفر (۴۵.۷ درصد) از آزمودنیها نسبت به سایر اختلالات بالاتر بوده است»
فشارهای بیرونی مانند فقر اقتصادی، ناپایداریهای خانوادگی، آسیبهای اجتماعی و رقابتهای تحصیلی، بههمراه ساختار آموزشی خشک و فاقد پشتیبانی روانی، ترکیبی نگرانکننده ساختهاند که سلامت روانی نسل آینده را تهدید میکند.
در بسیاری از مدارس، بهویژه در مناطق محروم، نه روانشناس مستقر وجود دارد، نه برنامه آموزشی منسجمی برای آموزش مهارتهای زندگی و مدیریت هیجانات. در چنین شرایطی، دانشآموزی که نیازمند حمایت عاطفی و روانی است، تنها رها میشود؛ در حالیکه آیندهاش زیر سایه نادیدهگرفتنهای پیدرپی در حال شکلگیری است.
سلامت روان دانشآموز، موضوعی صرفاً فردی یا درونمدرسهای نیست، بلکه یک مسأله ملی و آیندهمحور است که با توسعه انسانی، عدالت آموزشی و امنیت اجتماعی پیوندی مستقیم دارد. بازنگری در سیاستگذاریهای آموزشی، افزایش دسترسی به خدمات مشاورهای، توانمندسازی معلمان و والدین، و ارتقای فرهنگ گفتوگو درباره مسائل روانی در مدارس، اقداماتی اساسی برای عبور از این بحران خاموش بهشمار میروند.
پابرجایی تنشهای روانی با تداوم وضعیت موجود
عرفان عطارد و بدری عباسی در پژوهشی درباره دانشآموزان دختر تیزهوش و عادی به نکات مهمی اشاره کردهاند. بر اساس این پژوهش که روی ۱۶۴ نفر از دانشآموزان انجام شد، دانشآموزان دختر تیزهوش فقط از نظر دو مولفه شکایات جسمانی و وسواسی-اجباری وضعیت بدتری داشتند. این یافتهها نشان میدهد که فشارهای تحصیلی بیشتر از سوی مدرسه و خانواده باعث تجربه استرس و تنش بیشتر در این گروه از دانشآموزان میشود.
نکته قابل تامل اینکه بخش مهمی از مشکلات روانی دانشآموزان از عدم توجه به محیط آموزشی مناسب تا وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانوادهها ناشی میشود.
زهرا خرمی و همکاران در پژوهشی گسترده روی ۲۰۳۸ دانشآموز دبیرستانی تهران عنوان داشتند: «تقریباً نیمی از دانشآموزان دبیرستانی از سلامت روان پایین برخوردار هستند. در این پژوهش ۹۸۲ نفر (۵۲.۱ درصد) از شرکتکنندگان احتمال اختلال روانی داشتند که میزان شیوع اختلالات اضطرابی ۹۱۹ نفر (۴۵.۷ درصد) از آزمودنیها نسبت به سایر اختلالات بالاتر بود.»
علیرغم هشدارهای مکرر کارشناسان درباره وخامت وضعیت سلامت روان دانشآموزان، شرایط فعلی در حال تداوم است. دلایل متعددی برای این مقاومت در برابر تغییر وجود دارد: عدم وجود برنامههای جامع پیشگیری، نبود متخصصان کافی، کمبود بودجه برای اجرای طرحهای سلامت روان مدارس و البته عدم آگاهی کافی مسئولان آموزشی از اهمیت این مسائل
به عبارتی، بخش مهمی از مشکلات سلامت روان دانشآموزان از عدم برنامهریزی جامع، نبود حمایتهای لازم برای ایجاد محیطهای آموزشی مناسب و فقدان سیستمهای مناسب مشاوره و حمایت روانی ناشی شده که ریشه در ضعف سیاستگذاریها و نگاه غیرعلمی به این حوزه دارد.
عوامل موثر بر سلامت روان دانشآموزان
محیط آموزشی میتواند تاثیر چشمگیری بر سلامت روانی دانشآموزان داشته باشد. یک محیط آموزشی حمایتگر و موفق، میتواند بهبود عزت نفس و اعتماد به نفس دانشآموزان را تسهیل کرده و به تحقق پیشرفت تحصیلی آنها کمک نماید. از سوی دیگر، محیطی که با استرس و فشارهای زیاد مواجه باشد، ممکن است عواقب منفی مانند اضطراب، افسردگی و کاهش کارایی تحصیلی را برای دانشآموزان به دنبال داشته باشد.
عدم بهرهگیری از روشهای نوین آموزش، ضعف در سیستمهای مشاوره مدرسه، فقدان آموزشهای تخصصی به معلمان، نبود نظارت مؤثر بر سلامت روان دانشآموزان و ضعف در سیاستگذاریهای کلان نقش مهمی در وضعیت فعلی دارند.
بر اساس گزارشهای اخیر، اگرچه در برخی مناطق اقداماتی برای بهبود محیطهای آموزشی انجام شده است، اما همچنان بخش عمدهای از مدارس از روشهای سنتی و فشارآور استفاده میکنند که راندمان پایینی در حفظ سلامت روان دانشآموزان دارد.
آنچه مشخص است حجم مشکلات روانی در بین دانشآموزان کشور در مقایسه با استانداردهای جهانی بالا است. این در حالی است که نمیتوان دلیل این وضعیت نامطلوب را تنها به عوامل خانوادگی و اجتماعی تقلیل داد.
عدم بهرهگیری از روشهای نوین آموزش، ضعف در سیستمهای مشاوره مدرسه، فقدان آموزشهای تخصصی به معلمان، نبود نظارت مؤثر بر سلامت روان دانشآموزان و ضعف در سیاستگذاریهای کلان نقش مهمی در وضعیت فعلی دارند.
این وضعیت دارای نمودهای گوناگونی است که نگرانیهای بسیاری را به دنبال داشته است. طی روزهای گذشته اظهارات سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس در رسانهها و فضای مجازی خبرساز شد که گفته ۴۵ درصد از دانشآموزان ما درگیر مسائل غیراخلاقی و ۲۰ درصد درگیر اعتیاد هستند.
در همین پیوند، برخی متخصصان در نشستهای علمی اظهار داشتهاند حتی یک مورد اختلال روانی قابل چشمپوشی نیست و باید علاوه بر آگاهسازی و ارائه هشدارهای لازم به مسئولان، برنامههای جامع پیشگیری و درمان متناسب با شرایط هر منطقه تدوین شود.
پژوهشها دلایل متعددی را برای مشکلات روانی دانشآموزان معرفی میکنند. از بررسی این مطالعات میتوان به این نتیجه رسید که به عنوان یک قاعده کلی پنج عامل محیط آموزشی (فیزیکی و روانی)، حمایت اجتماعی (خانواده و مدرسه)، هوش هیجانی (مدیریت احساسات و ارتباطات)، وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده و نحوه مدیریت فشارهای تحصیلی به عنوان عوامل اثرگذار در سلامت روان دانشآموزان شناخته میشوند.
محیط آموزشی؛ فضای امن یا محیط تنش؟
در علم روانشناسی تربیتی، محیطهای آموزشی بر اساس تأثیر بر سلامت روان به دو دسته حمایتگر و فشارآور تقسیم میشوند و همواره محیطهای فشارآور بیشترین آسیب را به سلامت روان دانشآموزان وارد میکنند.
متغیرهای متعددی میتواند منجر به ایجاد یک محیط فشار آور شود؛ از برنامهریزی و سرفصلهای درسی، نحوه تدریس و وضعیت امتحانات تا الگوی رفتاری و عملکرد حرفهای کادر آموزش و …
مهدی نجاری و همکارانش هم تأکید میکنند که بهبود کیفیت عوامل محیطی از طریق ایجاد سیستم تهویه مناسب، تأمین نور کافی، ایجاد خلوت صوتی و بصری، تأمین آرامش و جلوگیری از شلوغی فضای آموزشی تأثیر شایان توجهی در ایجاد فضای آموزشی مطلوب دارند.
عامل حمایت اجتماعی
حمایت اجتماعی تأثیر بسیاری در میزان سلامت روان دانشآموزان دارد. این عامل در مواردی به عنوان یک عامل مستقیم مطرح است زیرا میزان حمایت خانواده و مدرسه به طور مستقیم بر وضعیت روانی تأثیر میگذارد.
لیلا معیل در پژوهش خود به این نتیجه رسیده که «افرادی که از حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند مرگ و میر کمتر، خطر کمتر برای مبتلا شدن به آشفتگی روانشناختی و اختلال روانپزشکی دارند و از سلامت روانی و جسمانی بهتری برخوردارند.»
هوش هیجانی عامل مهمی در سلامت روان دانشآموزان است. این عامل تنها بخشی از عوامل قابل کنترل محسوب میشود و بهبود آن در کاهش تأثیرات مخرب سایر عوامل میتواند مؤثر باشد
هوش هیجانی سپری در برابر فشارهای روانی
هوش هیجانی عامل مهمی در سلامت روان دانشآموزان است. این عامل تنها بخشی از عوامل قابل کنترل محسوب میشود و بهبود آن در کاهش تأثیرات مخرب سایر عوامل میتواند مؤثر باشد.
مینا محمدزاده در پژوهش خود نشان داده که «دانشآموزانی که هوش هیجانی بالاتری دارند نه تنها با دانشآموزان دیگر صمیمی هستند بلکه میتوانند شرایط دشوار را مدیریت کنند. این افراد در سختترین و بحرانیترین شرایط در برابر مشکلات مقاومت میکنند و خونسردی خود را برای عملکرد صحیح حفظ میکنند.»
فشارهای اقتصادی؛ زمینهساز بحران روانی
وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده به عنوان یکی از عوامل اثرگذار در سلامت روان، نقش انکارناپذیری در شکلگیری مشکلات روانی دانشآموزان دارد.
علی بلوچپور و همکارانش در پژوهشی به این جمعبندی رسیدهاند که «بین سطح اضطراب دانشآموزان عادی افرادی که از لحاظ اقتصادی در رفاه هستند و دانشآموزان فقیر افرادی که تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند رابطه وجود دارد.»
عامل مدیریت فشارهای تحصیلی
مدیریت فشارهای تحصیلی به عنوان اساس حفظ سلامت روان در محیط آموزشی، نقش بسیار مهمی در پیشگیری از اختلالات روانی دارد.
ضعف در برنامهریزی درسی، عدم تناسب انتظارات با تواناییهای دانشآموزان و فقدان روشهای مناسب ارزشیابی میتواند در افزایش مشکلات روانی نقش اساسی ایفا کند.
بحران سلامت روان: محیطهای آموزشی نامناسب
برخی از مطالعات پژوهشی که در این حوزه انجام گرفتهاند، به مقایسه میزان اثرگذاری هر یک از این مولفهها در سلامت روان دانشآموزان پرداختهاند.
سمیه برآبادی در پژوهشی تأکید میکند که «دانشآموزان و دانشجویان از فشار روانی بالایی برخوردار هستند. امتحانات، انتخاب رشته، انتخاب شغل از موضوعاتی هستند که ذهن این قشر جوان جامعه را درگیر کرده است.»
مطالعات مختلف نشان میدهند که مسئولیت بخش مهمی از آمار بالای مشکلات روانی در بین دانشآموزان به محیطهای آموزشی نامناسب، عدم استفاده از روشهای نوین تدریس، فقدان مدیریت صحیح فشارهای تحصیلی و ادامه روشهای سنتی و فشارآور آموزش برمیگردد؛ مسألهای که در کنار عوامل خانوادگی و اجتماعی، بحران عمیقتری را برای سلامت روان دانشآموزان رقم میزند.
بر اساس پژوهشی مربوط به سال ۱۴۰۲، «دانشآموزان و دانشجویان با فشار روانی بالایی مواجهند. امتحانات، انتخاب رشته و انتخاب شغل از موضوعاتی هستند که ذهن این قشر جوان جامعه را درگیر کرده است.»
جمعبندی
اغلب پژوهشها مهمترین عامل در مشکلات سلامت روان دانشآموزان را محیط آموزشی معرفی میکنند. اگرچه نقش عوامل خانوادگی در تعیین وضعیت روانی دانشآموزان یا عدم توجه مسئولان به اهمیت سلامت روان، بخش مهمی از این مشکلات را رقم میزند، ولی تمام مسئولیت وخامت وضعیت بر عهده خانوادهها یا خود دانشآموزان نیست.
مسئولیت بخش مهمی از آمار بالای مشکلات روانی در بین دانشآموزان به محیطهای آموزشی نامناسب، عدم استفاده از روشهای نوین آموزش، فقدان مدیریت صحیح فشارهای تحصیلی و ادامه سیستمهای فشارآور آموزش برمیگردد؛ مسألهای که در کنار عوامل اجتماعی-اقتصادی، بحران عمیقتری را برای سلامت روان دانشآموزان رقم میزند.
صدمات و آسیبهای ناشی از بحران سلامت روان در بین دانشآموزان هر ساله نه تنها تعداد زیادی از دانشآموزان و خانوادههای آنان را با رنج روانی و تحصیلی مواجه میکند، بلکه خسارت اجتماعی و اقتصادی بزرگی را به کشور وارد میکند؛ خسارتی که کاهش آن تنها با اصلاح محیطهای آموزشی، توسعه روشهای نوین مشاوره و حمایت روانی و اقدامات هماهنگ و یکپارچه نهادها و ارگانهای ذیربط میسر میشود.
نیاز است که از سطح شعارها و بیانیههای آموزشی عبور کنیم و سلامت روان را بهعنوان مسالهای تمدنی، در کانون تصمیمگیریهای آموزشی، تربیتی و فرهنگی قرار دهیم. احیای روان جمعی در مدارس، نیازمند مداخلاتی ساختاری، علمی و بیننهادی است؛ پیش از آنکه افسردگی، اضطراب، بیانگیزگی و گسست عاطفی، به هنجارهای ناپیدای نسل آینده بدل شوند.