بیش از ۸۵ درصد کودکان غزه دچار استرس پس از سانحه‌اند

بیش از ۸۵ درصد کودکان غزه دچار استرس پس از سانحه‌اند

بیش از ۸۵ درصد از کودکان بازمانده دچار اختلال استرس پس از سانحه‌اند

چند روزی است که تمام جهان از «آتش‌بس» و «صلح» در غزه سخن می‌گویند و پایتخت‌های غربی پر از بیانیه‌های آشتی و آغوش‌های دیپلماتیک است؛ اما از زیر آوار خانه‌ها و مدارس و بیمارستان‌های نوار غزه هنوز صدای انفجار و فریاد کودکان به گوش می‌رسد. شهری که دوسال است بر مدار مرگ می‌چرخد، هنوز نفس می‌کشد؛ هرچند رمقی برای فریاد ندارد. این «صلح» که امروز در گزارش‌های رسمی و کنفرانس‌های خبری تکرار می‌شود، بیش از آنکه پایان یک جنگ باشد، آغاز سکوتی است که بر گور ده‌ها هزار انسان نشسته است. در مهرماه ۱۴۰۲، تنها چندساعت پس از آنکه آسمان غزه به رنگ آتش درآمد، اسرائیل برنامه‌ای را آغاز کرد که دیگر نمی‌توان آن را صرفاً «عملیات نظامی» نامید.

درطول دوسال، محاصره‌ای ۱۶ ‌ساله به خفقانی کامل بدل شد؛ دیوارهای بتنی مرزهای تنگ‌تر، راه‌های زمینی بسته‌تر و آسمان غزه به میدان آزمایش بمب‌ها و موشک‌های نسل جدید بدل شد. هرچند نام آن را «جنگ علیه ترور» گذاشتند، اما ارقام و آمارها روایت دیگری دارند، روایتی از نابودی یک ملت در ابعاد میلی‌متری، خانه به خانه و کودک به کودک. حالا دوسال پس از آغاز حمله و در آستانه صلح، غزه دیگر یک شهر مانند تهران و آنکارا یا حتی هرات نیست؛ تنها یک جامعه آماری است بر صفحه‌های سازمان ملل، نقطه‌هایی قرمز بر نقشه ماهواره‌ای UNOSAT و تلی از خاک بر جای ساختمان‌های مسکونی.

در این دوسال، بیش از ۶۷ ‌هزار فلسطینی جان باخته‌اند؛ یعنی از هر ۳۳ نفر، یک نفر شهید شده است. آنچه در نگاه نخست یک عدد است، در واقع معادل حذف ۳ درصد از کل جمعیت پیش از جنگ است؛ ۳ درصدی که کسی در جهان نام آن ها را به یاد نخواهد داشت و حالا تنها به عنوان عددی در فهرست آمار وجود دارند. وزارت بهداشت فلسطین می‌گوید بیش از ۲۰ هزار کودک در میان شهیدان هستند و این یعنی در هر ساعت از شبانه‌روز، طی ۲۴ ماه گذشته، یک کودک در غزه شهید شده؛ اما فاجعه تنها به مرگ ختم نمی‌شود؛ زخم‌های باز غزه نه فقط بر بدن‌های مجروح، بلکه بر پیکر اجتماعی آن نشسته‌اند.

حدود ۱۶۹ هزار نفر زخمی شده‌اند و هزاران کودک اعضای بدن خود را از دست داده‌اند. بیمارستان‌ها در وضعیتی فلج‌کننده کار می‌کردند؛ بدون‌دارو، بدون بیهوشی، با برق ناپایدار و زیرسایه پهپادهایی که بیمارستان را از آسمان هدف می‌گرفتند، حتی پزشکان نیز از تیررس دور نمانده‌اند؛ بیش از ۱۷۰۰ نفر از کارکنان درمانی شهید شده‌اند و ده‌ها پزشک متخصص در بازداشت نیروهای اسرائیلی به سر می‌برند. در این میان، جهان، به‌ویژه غرب، به تماشای صحنه‌ای نشسته که شاید در تاریخ معاصر کم‌نظیر باشد. محاصره‌ای که زمانی «سیاسی» خوانده می‌شد، امروز چهره‌ای کاملا ضدانسانی پیدا کرده است؛ کودکانی که در صف نان شهید می‌شوند، مادرانی که میان آوار نوزاد خود را می‌جویند و پزشکانی که پیش از جراحی، خودشان قربانی حمله هوایی می‌شوند.

صلحی که امروز از آن سخن می‌رود، بر پیکر نیمه‌جان این سرزمین نوشته شده است. دوسال بمباران، گرسنگی، قطع آب و انهدام نظام‌مند بیمارستان‌ها، مدرسه‌ها و پناهگاه‌ها، از غزه تنها ویرانه‌ای بر جای گذاشته که صدای مردمش از زیرخاک شنیده می‌شود. این گزارش، مروری است بر چهره‌ واقعی «جنگ» و «صلح»؛ نگاهی آماری و مستند به دوسال نسل‌کشی اسرائیل در غزه، جایی که حتی مرگ پایان ماجرا نیست.

۴۵۰۰ فلسطینی تنها بر اثر سرما و فقدان پناهگاه جان دادند

دوسال گذشته، در حافظه‌ جمعی بشر، با تصاویر تکراری از کودکان نیمه‌جان، آوارهای بی‌پایان و بیمارستان‌هایی که به گورستان بدل شده‌اند، ثبت شده است؛ اما هیچ تصویر و ویدئویی به‌روشنی آمار سخن نمی‌گوید. در طول ۲۴ ماه، اسرائیل بیش از ۴۳هزار حمله‌ هوایی انجام داده است. به‌طور میانگین، هر روز ۶۰ حمله و هر حمله دست‌کم چهار قربانی غیرنظامی داشته است. بمباران‌هایی که از دقت نظامی سخن می‌گویند؛ اما خانه‌ها، نانوایی‌ها و چادرهای پناهندگان را هدف گرفته‌اند.

گزارش دفتر هماهنگی امور انسانی سازمان ملل نشان می‌دهد که بیش از ۸۰ درصد از کل جمعیت غزه، یعنی نزدیک به ۱.۸ میلیون نفر، خانه‌های خود را از دست داده‌اند. بسیاری ماه‌ها در چادرهای پلاستیکی زندگی کرده‌اند و زمستان گذشته، نزدیک به ۴۵۰۰ نفر تنها بر اثر سرما و فقدان پناهگاه جان داده‌اند. در این شهر کوچک، دیگر چیزی به نام خانه وجود ندارد. محله‌هایی چون الشجاعیه، رفح و خان‌یونس تقریباً با خاک یکسان شده‌اند؛ خیابان‌ها فاقد شبکه آب‌رسانی‌اند و ساکنان، آب باران یا آب آلوده‌ دریا را برای آشامیدن می‌جوشانند.

۱۵ هزار کودک در آستانه‌ مرگ ناشی از گرسنگی

در کنار ویرانی نظام درمان، بحران غذا و آب، دومین وجه تراژدی غزه را شکل می‌دهد. آمارهای سازمان جهانی غذا نشان می‌دهد در طول دوسال اخیر، بیش از ۹۵ درصد مردم غزه از ناامنی شدید غذایی رنج می‌برند. اصطلاح «قحطی مصنوعی» که نخستین‌بار از سوی گزارشگران سازمان ملل به کار رفت، دقیق‌ترین توصیف وضعیت کنونی است. واردات مواد غذایی به کمتر از ۵ درصد سطح پیش از جنگ رسیده و در شمال غزه، برخی مناطق هفته‌هاست هیچ کامیون کمکی دریافت نکرده‌اند.

در این شرایط، نان، به کالایی مرگبار بدل شده است. در ماه مارس ۲۰۲۵، حمله‌ای به صف دریافت آرد در اردوگاه جبالیا دست‌کم ۱۱۲ شهید بر جای گذاشت. شاهدان می‌گویند تانک‌های اسرائیلی مستقیماً صف نان را هدف گرفتند. در جنوب، کمبود سوخت باعث تعطیلی کامل نانوایی‌ها شده و درنتیجه خانواده‌ها با آتش چوب و پلاستیک نان پخته‌اند، نتیجه آن استنشاق دودهای سمی و گسترش بیماری‌های تنفسی میان کودکان بوده است.

کودکان غزه اکنون در وضعیت بحرانی سوءتغذیه به سر می‌برند. یونیسف اعلام کرده بیش از ۹۰ درصد کودکان زیر ۵ سال دچار کمبود ویتامین‌ها و مواد معدنی حیاتی‌اند. حدود ۱۵ هزار کودک در شمال غزه در آستانه‌ مرگ ناشی از گرسنگی قرار دارند. در اردوگاه النصیرات، مادری گزارش داده که دو فرزندش در فاصله‌ یک هفته از ضعف شدید جان داده‌اند. در چنین شرایطی، هیچ‌معنایی از «زندگی عادی» باقی نمانده است.

۶۰۰ هزار دانش‌آموز از تحصیل بازمانده‌اند

نظام آموزشی غزه دیگر وجود خارجی ندارد. بنا بر اعلام یونسکو، بیش از ۷۰۰ مدرسه در حملات دو سال گذشته تخریب شده‌اند؛ رقمی که معادل کل ظرفیت آموزشی نوار غزه است. حدود ۶۰۰ هزار دانش‌آموز از تحصیل بازمانده‌اند. برخی مدارس که به پناهگاه تبدیل شده بودند، هدف مستقیم بمباران قرار گرفتند. دبستان الفاخوره در جبالیا یکی از نمونه‌های نمادین است؛ جایی که صد‌ها زن و کودک در آن پناه گرفته بودند، اما در یک حمله هوایی شبانه کاملاً نابود شد.

در بسیاری از مناطق، کلاس‌های درس به زیرزمین‌ها و چادر‌ها منتقل شده‌اند. داوطلبان آموزش می‌کوشیدند با برگزاری کلاس‌های موقت، کودکان را از فرورفتن در ترس و اضطراب بازدارند. اما وقتی هر ساعت صدای انفجار در گوش کودک می‌پیچد، دیگر حروف الفبا معنای خود را از دست می‌دهد. اسرائیل، کودکی را از این سرزمین ربوده است.

۷۰ درصد از قربانیان، زنان و کودکان‌ هستند

اگرچه رژیم صهیونیستی برای سرپوش گذاشتن بر جنایت‌هایش، همواره از هدف قراردادن «تروریست‌ها»ی ادعایی سخن می‌گوید، اما واقعیت آماری نشان می‌دهد که ۷۰ درصد از قربانیان، زنان و کودکان‌ هستند. در جریان حملات مداوم به مناطق مسکونی، اجساد بسیاری هنوز زیر آوار مانده‌اند. سازمان ملل تخمین زده است که بیش از ده‌هزار نفر در زمره‌ «مفقودان غیرقابل شناسایی» قرار دارند؛ درواقع، قربانیانی که هیچ‌گاه شناسایی نخواهند شد، زیرا اثری از آنان باقی نمانده است.

در شمال غزه، گروه‌های داوطلب محلی با بیل و دستان خالی در تلاش هستند تا اجساد را بیرون بکشند. آن‌ها بدون کیسه‌های مخصوص، با ملحفه‌های خون‌آلود، اجساد را در گور‌های جمعی دفن می‌کنند. قبر‌ها دیگر نام ندارند. تنها پلاک‌هایی که رویشان نوشته شده: «ناشناس».

جهان تماشا می‌کند، اما نمی‌بیند

در تمام دو سال گذشته، شورای امنیت سازمان ملل نتوانسته حتی یک قطعنامه الزام‌آور برای توقف حملات صادر کند. تا ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، آمریکا بیش از ۵۰ بار از حق وتو در شورای امنیت به نفع اسرائیل استفاده کرده است. به‌طورکلی آمریکا از ۱۹۴۵ تاکنون ۸۸ بار از حق وتو استفاده کرده که شصت درصد موارد در حمایت از اسرائیل بوده. از آغاز جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳، ۶ قطعنامه مربوط به آتش‌بس و کمک‌رسانی به مردم فلسطین توسط آمریکا وتو شد. در مقابل، کشور‌های اروپایی که خود را مدافع حقوق بشر می‌دانند، به ارسال کمک‌های انسانی بسنده کرده‌اند؛ کمک‌هایی که اغلب پیش از رسیدن به مقصد، در گذرگاه رفح متوقف یا توسط ارتش اسرائیل ضبط شده‌اند

در این میان، تنها صدا‌های پراکنده‌ای از وجدان جهانی برخاسته است؛ اعتراض دانشجویان آمریکایی در دانشگاه‌های کلمبیا و هاروارد، تحصن پزشکان اروپایی در مقابل سفارت اسرائیل و استعفای چند مقام سازمان ملل که از تماشای این فاجعه خسته شده بودند. بااین‌حال، هیچ‌کدام نتوانستند روند مرگ را متوقف کنند. جهان، همان‌طور که در رواندا و بوسنی دیر جنبید، در غزه نیز به نظاره نشسته است؛ بی‌آنکه مسئولیتی بر دوش خود ببیند.

بیش از ۸۵ درصد از کودکان بازمانده دچار اختلال استرس پس از سانحه‌اند

شاید هیچ بخش از این تراژدی به‌اندازه سرنوشت کودکان غزه دردناک نباشد. روان‌شناسان می‌گویند بیش از ۸۵ درصد از کودکان بازمانده، دچار اختلال استرس پس از سانحه‌اند. در برخی مناطق، نیمی از کودکان شب‌ها کابوس می‌بینند و از خواب می‌پرند. مدارس موقت، بیش از آنکه محل آموزش باشند، پناهگاه روانی‌اند برای نسلی که با دیدن مرگ بزرگ شده است.  در گزارش یونیسف آمده است که در اردوگاه‌های پناهندگان، بسیاری از کودکان دیگر حتی آرزو ندارند. پرسش‌های ساده‌ کودکی مثل «بزرگ که شدم چه‌کاره می‌شوم؟» جای خود را به سؤال‌های تلخی داده‌اند: «کی دوباره بمب می‌افتد؟»، «مامانم برمی‌گردد؟» نسلی که چنین می‌اندیشد، در واقع در حال بزرگ‌شدن نیست، بلکه تنها زنده‌ماندن را تمرین می‌کند.

اشتراک گذاری:

جستجو براساس استان

جدیدترین خبرها

کار برای کودک و نوجوان، سرمایه‌گذاری برای آینده کشور است

مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سخنرانی پیش از خطبه‌های

برگزاری جشن روز کودک در زنجان

جشن روز کودک با حضور کودکان کار و کودکان در معرض آسیب

۶۶۴ کودک تحت پوشش بهزیستی تهران به آغوش خانواده بازگشتند

۶۶۴ کودک تحت پوشش بهزیستی تهران به آغوش خانواده بازگشتند

معاون سلامت اجتماعی بهزیستی تهران گفت: ۶۶۴ کودک از ۱۲۳۰ کودک تحت

دیدگاه خود را ثبت کنید