اعتیاد و فروپاشی نقش پدر؛ از عوامل محوری در شکلگیری چرخهای هستند که کودکان را ناچار به ورود زودهنگام به بازار کار میکند.
فقر، اعتیاد و نبود سرپرست خانوار از عوامل محوری در شکلگیری چرخهای هستند که کودکان را ناچار به ورود زودهنگام به بازار کار میکند، در چنین شرایطی، بقا و تامین حداقل معیشت خانواده گاه بر دوش کوچکترین عضو میافتد و مفهوم «کودکی» به تجربهای ناتمام بدل میشود؛ نشانهای از شکافهای اجتماعی که نیازمند برنامهریزی دقیق و سیاستهای حمایتی پایدار است.
موضوع کودکان کار خاص یک شهر و منطقه نیست و در تمام نقاط کشور قابل مشاهده است در بروجرد نیز بخشی از کودکان به جای حضور منظم در محیطهای آموزشی ناچار هستند برای تامین معاش خانواده فعالیت اقتصادی داشته باشند، مشاهدات میدانی و گزارشهای مراکز حمایتی نشان میدهد گروهی از این کودکان در مشاغلی مانند دستفروشی، شاگردی در واحدهای صنفی و کارهای فصلی کشاورزی مشغول میشوند، وضعیتی که بازتاب مستقیم فقر پنهان و فشارهای اقتصادی خانوارهای کمدرآمد محسوب شده و بهتدریج در ساختار اجتماعی شهر رسوخ یافته است.
همچنین بررسیهای مراکز اجتماعی نشان میدهد بیشتر این کودکان در خانوادههایی رشد میکنند که ستون اصلی خانواده، یعنی پدر به دلایل مختلف از چرخه زندگی حذف شده و گاه گرفتار اعتیاد یا زندان، بیماری یا فوت شده و در نتیجه، بار معیشت و ادامه زندگی بر دوش مادران افتاده و کودکان برای جبران بخشی از این کمبودها ناخواسته به کار و اشتغال زودهنگام روی آوردهاند.
اعتیاد نه فقط یک درد فردی، بلکه عاملی اجتماعی است که با فروپاشی خانوادهها، کودکان را بیپناهتر از پیش میسازد، نبود پدر افزون بر فشار مالی، خلاهای عاطفی و تربیتی پدید میآورد و به تدریج جامعه را با نسلی مواجه میکند که کودکی نکرده و رشد در سایه اضطرار را تجربه کرده است.
از سوی دیگر، زنانی که با عنوان مادر سرپرست خانوار شناخته میشوند، خود درگیر نبردی روزمره برای تامین معاش هستند، حمایتهای دولتی محدود و بازار کار برای آنها ناپایدار است، در چنین شرایطی، کودک به نیروی کار اضطراری بدل میشود.
در شهرستان بروجرد مرکز کودک و خانواده پارسا که به عنوان همکار بهزیستی فعالیت می کند به شناسایی، حمایت و بازتوانی و مهارت آموزی کودکان کار اقدام می کند، تلاش این مرکز بر آن است که چرخه تلخ کار کودک با آموزش، مشاوره و توانمندسازی مادران و کودکان شکسته شود و مسیر زندگی به سوی آیندهای انسانیتر تغییر کند.
اعتیاد پدر خانواده و انتقال بار معیشت بر دوش زنان و کودکان
مسوول مرکز کودک و خانواده پارسا بهزیستی بروجرد گفت: اعتیاد، زندان و فوت پدر در خانواده از اصلیترین دلایل گرایش کودکان به کار در این شهرستان است؛ عواملی که با تشدید فقر و فشار اقتصادی، بسیاری از مادران را بهتنهایی درگیر تامین معیشت کرده و موجب شده کودکان برای کمک به خانواده وارد محیطهای کاری شوند.
سمیرا روزبهانی اظهار کرد: بخش عمدهای از کودکان کار بروجرد در خانوادههایی زندگی میکنند که پدر به دلیل اعتیاد، زندان، بیماری یا فوت از چرخه مسوولیت خانوار خارج شده و مادران ناچار هستند بهتنهایی بار زندگی را به دوش بکشند.
وی افزود: در مواردی نیز پدر خانواده خانه را ترک کرده یا کارتنخواب شده و مسوولیت اقتصادی خانواده تنها بر عهده مادر و فرزندان افتاده است.
مسوول مرکز کودک و خانواده بهزیستی بروجرد بیان کرد: درآمد این کودکان ناچیز است، اما در شرایط حاد فقر همان اندک درآمد نیز برای گذران زندگی حیاتی کافی خواهد بود و بیشتر آنان در مشاغلی چون دست فروشی، شاگردی در مغازهها، بستهبندی سبزیجات و کار در زمینهای کشاورزی فعالیت دارند و صبح برای کار از خانه خارج و شب بازمیگردند.
روزبهانی با اشاره به اینکه ماموریت اصلی این مرکز شناسایی، حمایت و بازتوانی کودکان کار است، تاکید کرد: حمایتهای این مرکز شامل خدمات روانشناختی، درمانی، معیشتی و آموزشی میشود بهگونهای که شماری از کودکان بازمانده از تحصیل با حمایتهای این مرکز مجدد به کلاس درس برگشتهاند.
روزبهانی با تاکید بر اینکه فقر محور اصلی آسیبهای اجتماعی است، اضافه کرد: هدف مهم دیگر این مرکز، آموزشهای مهارتآموزی به مادران سرپرست خانوار و خود کودکان است تا آنان بتوانند با کسب مهارتهای شغلی، منبع درآمد مطمئنتری پیدا کنند و وابستگی به کار کودکان کاهش یابد.
وی افزود: کودکان زیر پوشش این مرکز روزانه در دورههای آموزش مهارتهای زندگی، کارگاههای روانشناسی و برنامههای فرهنگی شرکت میکنند و شبها نزد خانوادههای خود بازمیگردند، زیرا این مرکز محل نگهداری شبانه نیست، بلکه پایگاهی برای آموزش، مشاوره و توانمندسازی اجتماعی است.
مسوول مرکز کودک و خانواده پارسا بهزیستی بروجرد بیان کرد: این کودکان نه بزهکارند و نه بیسرپرست، بلکه در نتیجه مشکلات و چالشهای اقتصادی و اجتماعی در معرض آسیب قرار گرفتهاند و شایسته است جامعه با رویکردی انسانی، مسوولانه و حمایتگرانه نسبت به آنها اقدام کند.
وی ادامه داد: بهزیستی نیز برای تعدادی از خانوادههای زیر پوشش این مرکز، مستمری ماهیانه تعیین کرده تا بخشی از هزینههای آنان جبران شود.
پدیده کودکان کار و چرخه بازتولید فقر
پدیده کار کودک، صرفنظر از نمودهای عینی آن در بازار و خیابان، مسئلهای جامعهشناختی است که ریشه در ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی دارد؛ تحلیل این مسئله نیازمند نگاهی فراتر از آمار و مصاحبههای میدانی است نگاهی که بتواند روابط میان فقر، فروپاشی نقشهای خانوادگی و ضعف نظام حمایتی را در بستر اجتماعی تبیین کند.
جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه کار کودک نه یک پدیده منفرد، بلکه بخشی از چرخه بازتولید فقر است، گفت: کودکان خانوادههای محروم، بهدلیل ناامنی اقتصادی از مسیر تحصیل خارج میشوند و در نتیجه شانس اشتغال مولد در آینده را از دست میدهند، این امر موجب شده فقر میان نسلها منتقل شود در واقع، کار کودک محصول ساختاری است که در آن فرصتهای آموزشی و رفاهی بهطور نابرابر توزیع شدهاند.
معصومه زارعی با اشاره به مسئله فقدان نقش پدر و ناپایداری خانوادگی افزود: نبود پدر در خانواده به هر دلیل شامل اعتیاد، زندان یا فوت موجب ناپایداری اقتصادی و روانی میشود، در جوامع سنتی که هنوز تقسیم نقشهای جنسیتی قوی است، حذف پدر به معنای فروپاشی توازن نقشهاست و مادران ناچار هستند در غیاب حمایت نهادی، از کودکان کمک بگیرند و همین امرآنها را به مشارکت نارس در اقتصاد وادار میکند.
وی بیان کرد: در برخی مناطق، کار کودکان نهتنها بهعنوان امری منفی بلکه گاه بهعنوان نشانه مسوولیتپذیری و مشارکت در اقتصاد خانواده تلقی میشود؛ این نگاه فرهنگی مشروعیتبخش، زمینه استمرار پدیده را فراهم میکند و تا زمانی که جامعه کار کودک را با واژگان «کمک به مادر» یا «غیرت خانوادگی» توجیح میکند، هیچ سیاست بازدارندهای بهطور پایدار موفق نخواهد شد.
این جامعه شناس با اشاره به ضعف نظام حمایتی و آموزش مهارتی اضافه کرد: سیاستهای اجتماعی ما بیشتر مداخلهگرایانه و کوتاهمدت است در حالی که کار کودک به اصلاح ساختار اشتغال، آموزش و حمایت خانوادگی نیاز دارد، مراکزی مانند موسسه های حمایت از کودکان کار گام مهمی در توانمندسازی مادران و آموزش کودکان برداشتهاند، اما تا زمانی که بازار کار رسمی و غیررسمی مهار نشود و شبکههای حمایتی پایدار شکل نگیرد، فرآیند بازتوانی کودکان ناپیوسته خواهد ماند.
راهکارها و اقدامات پیشنهادی
زارعی با تاکید بر ضرورت رویکرد فعال و چندوجهی در مقابله با پدیده کار کودک ادامه داد: مهار این آسیب اجتماعی تنها با برخوردهای مقطعی ممکن نیست، بلکه نیازمند سیاستهای پیشگیرانه، حمایت ساختاری از خانوادهها و اصلاح نگرش فرهنگی جامعه است.
وی نخستین گام را در تقویت نظام حمایت اجتماعی و معیشتی خانوادههای در معرض آسیب دانست و یادآور شد: افزایش پوشش بیمهای، تامین درآمد جایگزین برای مادران سرپرست خانوار و توسعه برنامههای مشاوره و رواندرمانی باید در اولویت سازمانهای رفاهی و بهزیستی قرار گیرد.
به گفته این جامعهشناس، بازنگری در برنامههای آموزشی و مهارتی نیز میتواند مسیر خروج کودکان از چرخه کار را هموار کند، مدارس باید به مراکز جذب دوباره کودکان بازمانده از تحصیل تبدیل شوند و مهارتهای عملی، فنی و زندگی برای نوجوانان محروم آموزش داده شود تا آنان آیندهای اقتصادی و اجتماعی قابل پیشبینی داشته باشند.
زارعی در ادامه بر نقش فرهنگسازی و اصلاح نگرش اجتماعی نسبت به کار کودک تاکید کرد و افزود: تا زمانی که جامعه کار کودک را امری طبیعی یا ناشی از تلاش خانوادگی تلقی میکند، اقدامات حمایتی اثر محدود دارد و باید از طریق رسانهها، آموزش عمومی و برنامههای فرهنگی، مفهوم حقوق کودک و خطرات کار زودهنگام برای ذهن و جسم او بازتعریف شود.
وی با اشاره به مشارکت نهادهای محلی و جامعه مدنی در طرحهای بازتوانی کودکان گفت: مراکز و سازمان های مردمنهاد میتوانند پل ارتباطی میان خانواده، آموزش و نهادهای حمایتی و رفاهی باشند، حمایت از این سازمانها و ایجاد هماهنگی میان شهرداری، آموزش و پرورش و بهزیستی راه را برای کاهش پایدار کار کودک هموار میکند.



