یکی از راهکارهای پایهای برای نجات کودکان کار از چرخه فقر، توانمندسازی از طریق سواد و مهارتآموزی است. این آموزش انعطافپذیر، شکستن چرخه آسیب و ساختن آیندهای روشن را برای آنان و جامعه ممکن میسازد.
پدیده کودکان کار اگرچه تکعاملی نیست اما اکثر تحقیقات، فقر را یکی از مهمترین عوامل شکلگیری و تداوم آن میدانند. آسیبهای اجتماعی از آن جهت که برآمده از رفتارهای ضداجتماعی فردی یا جمعی هستند بهصورت عمدی یا غیرعمدی و با تبعات اجتماعی، اقتصادی، روانی و محیطی بروز پیدا میکنند به همین سبب مقابله و حذف آنها نیازمند همراهی مردم با سیاستها و برنامههای اجتماعی دولت است.
درباره عوامل ایجادکننده کودک کار، آموزش و نحوه رفتار با این قشر از جامعه با مهدی میرزازاده فعال اجتماعی این حوزه گفتگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
فقر، مهمترین عامل شکلگیری و تداوم معضل کودکان کار
مهدی میرزازاده فعال اجتماعی حوزه کودکان کار با بیان اینکه معضل کودکان کار در ایران مسئله تازهای نیست میگوید: «تورم و فشار اقتصادی روزافزون قطعاً به افزایش کودکان کار منجر خواهد شد و به تبع آن آمار بزه در کشور نیز صعودی میشود بنابراین لازمه حذف کامل مسئله کار کودک ریشهکنی فقر است.»
او ادامه میدهد: «تاکنون دهها بار طرحهایی برای جمعآوری کودکان از خیابانها اجرا شده و هر بار به دلیل عدم هماهنگی بین نهادهای ذیربط و رویکرد نادرست در ریشهیابی، این مسئله همچنان ادامه یافته است. این رویه رایج که بهصورت ناگهانی کودکان از سطح خیابان جمعآوری و سپس در مراکزی موقت مستقر شده و بدون توانمندسازی دوباره رها میشوند آسیبزاست؛ چراکه بسیاری از این کودکان دوباره وارد چرخه کار میشوند. بنابراین بهجای اجرای طرحهای نادرست و فاقد اثرگذاری لازم، بایستی آییننامه ساماندهی حمایت از کودکان کار اجرایی شود.»
آموزش، مهارت و امید؛ راهی به سوی آیندهای روشن
میرزازاده با بیان اینکه کار کودکان در برخی خانوادهها به دلیل فقر مسئلهای جداییناپذیر است میگوید: «اگر امکان مهارتآموزی و توانمندسازی برای این کودکان فراهم نشود ناگزیر به سادهترین کارها از جمله اسپند دود کردن، جمعآوری ضایعات و زبالهگردی روی میآورند. با توانمندسازی خانوادههای آنها و حمایتهای مختلف از این کودکان میتوان از روند صعودی این آسیب اجتماعی جلوگیری کرد.»
او با اشاره بر اینکه توانمندسازی کودکان کار نیازمند همکاری همهجانبه دولت، سازمانهای مردمنهاد، کسبوکارها و جامعه است، میافزاید: «سوادآموزی کودکان بیسواد برای خودکفا شدن ضروریست و ماندگاریشان در فرایند آموزش میبایست با رویکردی انعطافپذیر، خلاق و سازگار با محدودیتها، نیازها و سبک زندگیشان باشد. چنین رویکردی میتواند تسهیلگر شکستن چرخه معیوب آسیب باشد. چرخهای که از والد آسیب آغاز و موجب رشد و شکلگیری شخصیت کودک در بستر نامناسب تربیتی میشود»
میرزازاده ادامه میدهد: «افزایش نرخ سواد و کاهش فقر در جامعه، کاهش آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و جرم، ایجاد نیروی کار ماهر و کارآمد در آینده و بهبود سلامت جسمی و روانی این کودکان، از نتایج توانمندسازی این قشر از افراد جامعه است. بنابراین باید به این نکته توجه داشت که سرمایهگذاری در آموزش، حمایت اقتصادی و روانی و اجرای قوانین میتواند این کودکان را به سوی آینده روشن هدایت کند.»
هیچ کودکی نباید از حمایت محروم بماند
این فعال حوزه کودکان کار با تاکید بر اینکه بایستی تلاش شود شخصیت و اعتمادبهنفس کودکان و خانوادههایشان حفظ شود، میگوید: «تمام کودکان کار بهخاطر رنجهایی که دیدهاند پر از انگیزه برای تغییر، رشد و مستعد یادگیری هستند فقط به آنها باید فرصت بروز استعدادهایشان داده شود. تغییر وضعیت کودکان کار نهتنها حق انسانی آنهاست بلکه سرمایهگذاری برای پیشرفت جامعه است و باید تلاش شود هیچ کودکی از چرخه حمایتهای آموزشی و حفاظتی محروم نشود.»
او در پایان با بیان اینکه تقویت قوانین منع کودکان کار و نظارت دقیق بر اجرای آنها، ایجاد سیستمهای حمایتی برای گزارش و رسیدگی به تخلفات، ترویج فرهنگ حمایتی از کودکان کار از طریق کمپینهای عمومی، تشویق کسبوکارها به مسئولیت اجتماعی و آگاهیبخشی جامعه از جمله موارد مهم در کاهش معضلات کودکان کار است.»



