معضل کودکان کار یکی از چالشهای اجتماعی پیچیده و چندوجهی در ایران و جهان است که بهرغم تلاشهای متعدد، همچنان پابرجاست. این پدیده نهتنها آینده کودکان را به خطر میاندازد، بلکه بر توسعه اجتماعی و اقتصادی جوامع نیز تأثیرات منفی عمیقی دارد. در این مقاله، با بررسی علل کودکان کار، چالشها، پیامدها و راهکارهای کودکان کار، به دنبال ارائه راهحلهای عملی و پایدار هستیم تا بتوانیم گامی مؤثر در جهت کاهش این بحران اجتماعی برداریم.
کودکان کار کیستند و چرا این معضل ادامه دارد؟
تعریف کودکان کار و گستردگی مشکل
کودکان کار به کودکانی گفته میشود که به دلیل شرایط اقتصادی، اجتماعی یا خانوادگی، به جای تحصیل و تجربه کودکی، مجبور به انجام کارهایی میشوند که به سلامت جسمی، روانی و رشد آنها آسیب میرساند. این کودکان معمولاً زیر ۱۸ سال سن دارند و در مشاغلی مانند دستفروشی، زبالهگردی، کار در کارگاههای غیررسمی یا کشاورزی مشغولاند. بر اساس گزارش سازمان بینالمللی کار (ILO)، در سال ۲۰۱۷ حدود ۱۵۲ میلیون کودک در جهان به کار مشغول بودند که ۷۳ میلیون نفر از آنها در مشاغل خطرناک فعالیت داشتند. در ایران، آمار دقیقی از تعداد کودکان کار وجود ندارد، اما برآوردها از وجود ۱ تا ۷ میلیون کودک کار حکایت دارد، که بخش قابلتوجهی از آنها اتباع غیرایرانی هستند.
این معضل کودکان کار در ایران به دلیل عوامل متعددی از جمله فقر و محرومیت، مهاجرت، و ضعف در سیاستگذاریهای اجتماعی همچنان رو به افزایش است. بسیاری از این کودکان در خیابانها، کارگاههای زیرزمینی یا مزارع کار میکنند و از حقوق کودکان مانند آموزش، امنیت و بازی محروماند. این کودکان اغلب در معرض سوءاستفاده، تبعیض و شرایط کاری غیرانسانی قرار دارند که آینده آنها را به شدت تهدید میکند.
تأثیرات منفی کار کودکان بر رشد و سلامت
کار در سنین پایین اثرات مخربی بر رشد جسمی، ذهنی و عاطفی کودکان دارد. کودکان کار اغلب در معرض آسیبهای جسمی مانند بیماریهای پوستی، گوارشی یا نقص عضو ناشی از کار در شرایط خطرناک قرار دارند. همچنین، سلامت روان کودکان به دلیل فشارهای روانی، تحقیر اجتماعی و محرومیت از کودکی به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد. این کودکان معمولاً از تحصیل بازمیمانند، که این امر به تداوم چرخه فقر در نسلهای آینده منجر میشود. استثمار کودکان در مشاغل غیررسمی، مانند کار در کورههای آجرپزی یا زبالهگردی، نهتنها سلامت آنها را به خطر میاندازد، بلکه عزت نفس و اعتمادبهنفس آنها را نیز کاهش میدهد. نبود حمایتهای اجتماعی و درمانی مناسب، این مشکلات را تشدید کرده و کودکان را در شرایط آسیبپذیرتری قرار میدهد.
علل ریشهای معضل کودکان کار
فقر و نابرابری اقتصادی
فقر و کودکان کار ارتباطی ناگسستنی دارند. فقر اقتصادی اصلیترین عامل سوق دادن کودکان به بازار کار است. خانوادههایی که درگیر فقر و محرومیت هستند، اغلب کودکان خود را بهعنوان نیروی کار ارزان به کار میگمارند تا بخشی از هزینههای زندگی را تأمین کنند. در ایران، افزایش تورم، بیکاری و کاهش درآمد خانوارها باعث شده است که کودکان بهعنوان نانآوران خانواده وارد مشاغل سخت و کمدرآمد شوند. این موضوع بهویژه در مناطق حاشیهنشین و خانوادههای مهاجر شدت بیشتری دارد. فقر نهتنها کودکان را از تحصیل محروم میکند، بلکه آنها را در معرض سوءاستفادههای جسمی و روانی قرار میدهد. نبود برنامههای حمایتی کافی برای این خانوادهها، این چرخه را تداوم میبخشد.
مهاجرت و حاشیهنشینی
مهاجرت از روستاها به شهرها و حضور مهاجران از کشورهای همسایه مانند افغانستان، یکی دیگر از علل کودکان کار است. خانوادههای مهاجر اغلب به دلیل عدم دسترسی به شغلهای رسمی و پایدار، کودکان خود را به کار در خیابانها یا کارگاههای غیررسمی وامیدارند. حاشیهنشینی در کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد و اهواز، با افزایش آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بیسرپرستی و خشونت خانگی، زمینهساز گسترش معضل کودکان کار شده است. این کودکان اغلب در شرایط غیربهداشتی و ناامن زندگی میکنند و از خدمات اجتماعی و آموزشی محروماند.
کمبود دسترسی به آموزش و زیرساختها
عدم دسترسی به آموزش رایگان و باکیفیت یکی از عوامل کلیدی در تداوم معضل کودکان کار است. کودکانی که به دلیل فقر یا دوری از امکانات آموزشی از تحصیل بازمیمانند، به ناچار وارد بازار کار غیررسمی میشوند. نبود زیرساختهای آموزشی در مناطق محروم و حاشیهنشین، همراه با هزینههای بالای تحصیل برای خانوادههای فقیر، این مشکل را تشدید کرده است. آموزش و مهارتآموزی میتواند بهعنوان ابزاری برای توانمندسازی کودکان کار عمل کند، اما کمبود این امکانات مانع بزرگی است. برای مثال، در بسیاری از مناطق روستایی، نبود مدرسه یا معلم کافی باعث میشود کودکان به جای تحصیل، به کار مشغول شوند.
چالشهای اجتماعی و قانونی در حل معضل کودکان کار
ضعف در اجرای قوانین منع کار کودکان
ایران قوانین متعددی برای جلوگیری از استثمار کودکان دارد، از جمله ماده ۷۹ قانون کار که اشتغال کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده است. بااینحال، ضعف در نظارت و اجرای این قوانین باعث شده که کودکان کار همچنان در معابر و کارگاههای غیررسمی دیده شوند. نبود ضمانت اجرایی قوی و هماهنگی بین نهادهای مسئول، این قوانین را بیاثر کرده است. برای مثال، جریمههای تعیینشده برای کارفرمایانی که کودکان را به کار میگیرند، اغلب بازدارنده نیستند و نظارت کافی بر کارگاههای غیررسمی وجود ندارد.
بازار کار غیررسمی و استثمار کودکان
بازار کار غیررسمی یکی از بزرگترین چالشها در مبارزه با معضل کودکان کار است. کارگاههای زیرزمینی، دستفروشی و زبالهگردی از جمله فعالیتهایی هستند که کودکان به دلیل دستمزد پایین و نبود نظارت قانونی، به آنها جذب میشوند. این مشاغل نهتنها خطرناکاند، بلکه کودکان را در معرض سوءاستفادههای جسمی، روانی و حتی جنسی قرار میدهند. استثمار کودکان در این محیطها به دلیل پنهان بودن و نبود نظارت، بهراحتی ادامه مییابد. برای مثال، کودکان زبالهگرد اغلب در معرض بیماریهای عفونی و آسیبهای جسمی قرار دارند، اما به دلیل نیاز مالی خانواده، مجبور به ادامه کار هستند.
نگرشهای منفی جامعه و انگ اجتماعی
یکی دیگر از موانع حل معضل کودکان کار، نگرشهای منفی جامعه نسبت به این کودکان است. بسیاری از مردم، کودکان کار را بهعنوان بزهکار یا مزاحم میبینند، که این انگ اجتماعی باعث طرد شدن آنها و کاهش انگیزه برای تغییر شرایطشان میشود. این نگرشها، همراه با عدم آگاهی از حقوق کودکان، باعث میشود که جامعه به جای حمایت، این کودکان را طرد کند. تغییر این نگرشها از طریق آموزش و رسانهها میتواند به بهبود وضعیت کودکان کار کمک کند.
پیامدهای ادامهدار معضل کودکان کار
آسیبهای جسمی و روانی کودکان
کودکان کار به دلیل کار در شرایط سخت و غیرایمن، در معرض آسیبهای جسمی مانند بیماریهای عفونی، نقص عضو و سوءتغذیه قرار دارند. برای مثال، کودکانی که در کورههای آجرپزی یا کارگاههای نساجی کار میکنند، اغلب دچار مشکلات تنفسی یا آسیبهای پوستی میشوند. از سوی دیگر، سلامت روان کودکان به دلیل فشارهای اجتماعی، تحقیر و محرومیت از کودکی به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد. این کودکان اغلب دچار افسردگی، اضطراب و احساس حقارت میشوند، که این مشکلات در بزرگسالی نیز ادامه مییابد. نبود دسترسی به خدمات مشاورهای و درمانی، این آسیبها را تشدید میکند.
تداوم چرخه فقر در نسلها
فقر و کودکان کار چرخهای معیوب ایجاد میکنند که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. کودکانی که از تحصیل محروم میمانند، در بزرگسالی به مشاغل کمدرآمد و غیرماهر محدود میشوند، که این امر فقر را در خانوادههایشان تداوم میبخشد. این چرخه معیوب یکی از بزرگترین پیامدهای معضل کودکان کار است و بدون مداخلههای مؤثر، ادامه خواهد یافت. برای مثال، کودکانی که به جای مدرسه در خیابانها کار میکنند، فرصت یادگیری مهارتهای لازم برای مشاغل پایدار را از دست میدهند.
تأثیر بر توسعه اجتماعی و اقتصادی
معضل کودکان کار نهتنها به کودکان و خانوادههایشان آسیب میرساند، بلکه بر توسعه کل جامعه تأثیر منفی دارد. کودکانی که از آموزش و مهارتآموزی محروم میمانند، نمیتوانند بهعنوان نیروی کار ماهر به اقتصاد کشور کمک کنند. این موضوع باعث کاهش بهرهوری، افزایش نابرابریهای اجتماعی و تضعیف توسعه اقتصادی میشود. علاوه بر این، وجود کودکان کار در معابر عمومی، تصویری منفی از جامعه ارائه میدهد و میتواند بر گردشگری و سرمایهگذاری خارجی تأثیر منفی بگذارد.
راهکارهای عملی برای کاهش معضل کودکان کار
تقویت آموزش رایگان و مهارتآموزی
آموزش کودکان کار یکی از مؤثرترین راهکارها برای کاهش این معضل است. ارائه آموزش رایگان و باکیفیت، همراه با برنامههای آموزش و مهارتآموزی متناسب با نیازهای کودکان، میتواند آنها را از چرخه کار اجباری خارج کند. برنامههای آموزشی باید انعطافپذیر باشند و به نیازهای خاص کودکان کار، مانند ساعات کاری یا محدودیتهای خانوادگی، توجه کنند. برای مثال، مدارسی با زمانبندی منعطف یا برنامههای آموزش غیررسمی میتوانند به این کودکان کمک کنند تا همزمان با کار، تحصیل کنند. همچنین، آموزش مهارتهای فنی مانند خیاطی، نجاری یا برنامهنویسی میتواند به توانمندسازی کودکان کار کمک کند.
حمایتهای مالی و اجتماعی از خانوادهها
برای کاهش فقر و کودکان کار، حمایت از کودکان کار از طریق برنامههای مالی و اجتماعی ضروری است. برنامههایی مانند پرداخت یارانههای مشروط به تحصیل کودکان یا ارائه کمکهزینههای معیشتی میتواند انگیزه خانوادهها برای فرستادن کودکان به کار را کاهش دهد. همچنین، خدمات اجتماعی مانند مشاوره خانوادگی، حمایت از والدین بیسرپرست یا بدسرپرست و ارائه خدمات بهداشتی میتواند به بهبود شرایط زندگی کودکان کمک کند. برای مثال، برنامههای حمایت از مادران سرپرست خانوار میتواند فشار اقتصادی بر کودکان را کاهش دهد.
نقش سازمانهای مردمنهاد و خیریههای کودکان کار
سازمانهای مردمنهاد و خیریههای کودکان کار نقش کلیدی در حمایت از کودکان کار دارند. این نهادها با ارائه خدمات آموزشی، درمانی و مشاورهای، به بهبود کیفیت زندگی کودکان کمک میکنند. برای مثال، برخی خیریهها در ایران مدارسی برای کودکان کار تأسیس کردهاند که علاوه بر آموزش، خدمات تغذیهای و بهداشتی نیز ارائه میدهند. تقویت این سازمانها از طریق حمایت مالی و داوطلبانه جامعه میتواند اثربخشی آنها را افزایش دهد. این نهادها همچنین میتوانند با همکاری با دولت، برنامههای جامعتری برای توانمندسازی کودکان کار طراحی کنند.
نقش دولت و سیاستگذاری کودکان کار
اجرای قوانین موجود (ماده ۷۹ قانون کار)
اجرای دقیق قوانین موجود، مانند ماده ۷۹ قانون کار که اشتغال کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده، میتواند به کاهش معضل کودکان کار کمک کند. دولت باید نظارت بر کارفرمایان و کارگاههای غیررسمی را تقویت کند و مجازاتهای بازدارندهای برای متخلفان اعمال نماید. سیاستگذاری اجتماعی قوی و هماهنگ بین نهادهای مختلف، از جمله وزارت کار، بهزیستی و آموزشوپرورش، ضروری است. برای مثال، ایجاد تیمهای بازرسی برای شناسایی کودکان شاغل در کارگاههای غیررسمی میتواند به کاهش استثمار کودکان کمک کند.
ایجاد برنامههای جامع حمایت از کودکان کار
برنامههای جامع حمایت از کودکان کار، مانند ایجاد مراکز نگهداری موقت، ارائه خدمات درمانی رایگان و حمایتهای مالی از خانوادهها، میتواند به کاهش معضل کودکان کار کمک کند. این برنامهها باید با هدف توانمندسازی کودکان کار طراحی شوند و بر آموزش و مهارتآموزی تمرکز داشته باشند. برای مثال، ایجاد مراکز آموزشی-حمایتی در مناطق حاشیهنشین میتواند به کودکان کار کمک کند تا از چرخه کار اجباری خارج شوند.
نظارت بر بازار کار غیررسمی
نظارت دقیق بر بازار کار غیررسمی و شناسایی کارگاههای زیرزمینی که از کودکان کار بهرهکشی میکنند، یکی از اولویتهای سیاستگذاری کودکان کار است. ایجاد پایگاه دادهای از کودکان شاغل و رصد وضعیت آنها میتواند به شناسایی و کاهش استثمار کودکان کمک کند. همچنین، همکاری با نیروی انتظامی و نهادهای قضایی برای برخورد با کارفرمایان متخلف ضروری است.
نمونههای موفق در کاهش معضل کودکان کار
برنامههای آموزشی خیریههای کودکان کار در ایران
برخی خیریههای کودکان کار در ایران، مانند مدارسی که برای کودکان کار و خیابان تأسیس شدهاند، نتایج مثبتی به همراه داشتهاند. این برنامهها با ارائه آموزش رایگان، تغذیه و خدمات مشاورهای، به کودکان کمک کردهاند تا از چرخه کار اجباری خارج شوند. برای مثال، مدارسی در تهران، مشهد و شیراز با تمرکز بر آموزش کودکان کار توانستهاند نرخ ترک تحصیل را کاهش دهند و به کودکان مهارتهای اولیه برای ورود به بازار کار رسمی را آموزش دهند.
تجربیات موفق جهانی (مانند هند و برزیل)
کشورهایی مانند هند و برزیل با اجرای برنامههای آموزشی و حمایتهای مالی مشروط، توانستهاند معضل کودکان کار را تا حدی کاهش دهند. در برزیل، برنامه “Bolsa Família” با ارائه کمکهزینه به خانوادهها در ازای تحصیل کودکان، به کاهش نرخ کار کودکان کمک کرده است. در هند نیز، برنامههای آموزش غیررسمی و آموزش و مهارتآموزی برای کودکان کار نتایج قابلتوجهی داشته است. این تجربیات میتوانند بهعنوان الگویی برای سیاستگذاری کودکان کار در ایران مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال، ایجاد برنامههای مشابه در ایران میتواند با حمایت دولت و سازمانهای مردمنهاد به کاهش کودکان کار کمک کند.
چگونه جامعه میتواند به حل معضل کودکان کار کمک کند؟
افزایش آگاهی عمومی و کاهش انگ
افزایش آگاهی عمومی درباره حقوق کودکان و پیامدهای معضل کودکان کار میتواند نگرشهای منفی جامعه را تغییر دهد. رسانهها، شبکههای اجتماعی و کمپینهای آموزشی میتوانند نقش مهمی در کاهش انگ اجتماعی علیه کودکان کار ایفا کنند. جامعه باید این کودکان را بهعنوان قربانیان شرایط اجتماعی ببیند، نه بزهکار. برای مثال، برگزاری کارگاههای آموزشی در مدارس و دانشگاهها میتواند به تغییر نگرش نسل جوان نسبت به کودکان کار کمک کند.
حمایت مالی و داوطلبانه از خیریهها
حمایت مالی و داوطلبانه از سازمانهای مردمنهاد و خیریههای کودکان کار میتواند به گسترش خدمات آموزشی و درمانی برای این کودکان کمک کند. افراد میتوانند با اهدای کمکهای مالی، وقت یا مهارتهای خود، به بهبود زندگی کودکان کار کمک کنند. برای مثال، داوطلبان میتوانند در آموزش مهارتهای ساده به کودکان یا کمک به خیریهها در توزیع غذا و لباس مشارکت کنند.
فشار اجتماعی برای سیاستگذاری بهتر
جامعه میتواند با مطالبهگری از دولت و نهادهای مسئول، خواستار اجرای بهتر قوانین و سیاستهای حمایتی شود. ایجاد کمپینهای اجتماعی و فشار برای بهبود سیاستگذاری اجتماعی میتواند به کاهش معضل کودکان کار کمک کند. برای مثال، امضای طومارهای آنلاین یا مشارکت در اعتراضات مسالمتآمیز میتواند توجه سیاستگذاران را به این معضل جلب کند.
چالشهای پیش روی راهکارهای کودکان کار
کمبود منابع مالی و زیرساختی
یکی از بزرگترین موانع در اجرای راهکارهای کودکان کار، کمبود منابع مالی و زیرساختی است. بسیاری از برنامههای آموزشی و حمایتی به دلیل کمبود بودجه ناتمام میمانند یا بهصورت ناقص اجرا میشوند. دولت و جامعه باید منابع بیشتری برای حمایت از کودکان کار تخصیص دهند. برای مثال، افزایش بودجه بهزیستی برای ایجاد مراکز آموزشی در مناطق محروم میتواند به بهبود وضعیت کودکان کمک کند.
مقاومت خانوادهها به دلیل نیاز اقتصادی
بسیاری از خانوادهها به دلیل فقر و محرومیت، کودکان خود را بهعنوان منبع درآمد میبینند و در برابر برنامههای آموزشی یا حمایتی مقاومت میکنند. برای غلبه بر این چالش، باید حمایتهای مالی و اجتماعی جایگزین برای خانوادهها فراهم شود. برای مثال، ارائه وامهای کمبهره به والدین یا کمکهزینههای ماهانه می Publictable برای کاهش وابستگی به درآمد کودکان باشد.
هماهنگی ضعیف بین نهادهای مسئول
عدم هماهنگی بین نهادهای دولتی، مانند وزارت کار، بهزیستی و آموزشوپرورش، یکی دیگر از موانع حل معضل کودکان کار است. ایجاد یک نهاد ملی برای هماهنگی سیاستها و برنامههای مرتبط با کودکان کار میتواند این مشکل را برطرف کند. این نهاد میتواند با همکاری سازمانهای مردمنهاد، برنامههای جامعی برای حمایت از کودکان کار طراحی کند.
آینده کودکان کار و چشمانداز بهبود
نقش فناوری در آموزش و مهارتآموزی
فناوری میتواند نقش مهمی در توانمندسازی کودکان کار ایفا کند. پلتفرمهای آموزش آنلاین، برنامههای آموزش و مهارتآموزی دیجیتال و ابزارهای یادگیری تعاملی میتوانند به کودکان کار کمک کنند تا بدون نیاز به حضور فیزیکی در کلاس، تحصیل کنند. این ابزارها بهویژه برای کودکانی که در مناطق محروم زندگی میکنند، مفید هستند. برای مثال، اپلیکیشنهای آموزشی رایگان میتوانند به کودکان کار مهارتهای اولیه مانند خواندن، نوشتن یا برنامهنویسی را آموزش دهند.
اهمیت مداخله زودهنگام
مداخله زودهنگام در زندگی کودکان کار، مانند ارائه آموزش در سنین پایین یا حمایت از خانوادهها، میتواند از ورود کودکان به چرخه کار اجباری جلوگیری کند. برنامههای پیشگیری باید بر شناسایی کودکان در معرض خطر و ارائه حمایتهای لازم تمرکز کنند. برای مثال، غربالگری کودکان در مناطق حاشیهنشین و ارائه خدمات آموزشی و بهداشتی به آنها میتواند از ورود آنها به بازار کار غیررسمی جلوگیری کند.
تقویت همکاری بینالمللی
همکاری با سازمانهای بینالمللی مانند یونیسف و سازمان بینالمللی کار میتواند به بهبود وضعیت کودکان کار در ایران کمک کند. این سازمانها میتوانند منابع مالی، تخصص و تجربیات جهانی را برای طراحی برنامههای مؤثر در اختیار دولت و سازمانهای مردمنهاد قرار دهند. برای مثال، الگوبرداری از برنامههای موفق جهانی میتواند به بهبود سیاستگذاری کودکان کار در ایران کمک کند.
جمعبندی: چگونه معضل کودکان کار را کاهش دهیم؟
چکلیست اقدامات برای افراد و جامعه
- افزایش آگاهی: درباره حقوق کودکان و پیامدهای معضل کودکان کار اطلاعات کسب کنید و آن را با دیگران به اشتراک بگذارید.
- حمایت مالی: به خیریههای کودکان کار کمک کنید یا در برنامههای داوطلبانه مشارکت کنید.
- مطالبهگری: از دولت و نهادهای مسئول بخواهید که سیاستگذاری کودکان کار را بهبود دهند.
- آموزش: از برنامههای آموزش کودکان کار حمایت کنید و در صورت امکان، مهارتهای خود را به این کودکان آموزش دهید.
- کاهش انگ: با تغییر نگرشهای منفی، به کودکان کار بهعنوان قربانیان شرایط اجتماعی نگاه کنید.
فراخوان به اقدام برای تغییر
معضل کودکان کار چالشی است که نیازمند همکاری همهجانبه دولت، جامعه و سازمانهای مردمنهاد است. با حمایت از آموزش و مهارتآموزی، تقویت سیاستگذاری اجتماعی و کاهش فقر و محرومیت، میتوانیم آیندهای روشنتر برای این کودکان رقم بزنیم. بیایید با اقدام جمعی، به این کودکان کمک کنیم تا کودکی خود را تجربه کنند و به بزرگسالانی توانمند تبدیل شوند. هر قدم کوچک، از کمک مالی به خیریههای کودکان کار تا مشارکت در کمپینهای آگاهیبخشی، میتواند تغییری بزرگ ایجاد کند.
سوالات متداول (FAQ)
۱- چرا معضل کودکان کار همچنان حل نشده است؟
معضل کودکان کار به دلیل عوامل پیچیدهای مانند فقر و کودکان کار، ضعف در اجرای قوانین، و کمبود زیرساختهای آموزشی و اجتماعی همچنان پابرجاست. هماهنگی ضعیف بین نهادها و مقاومت خانوادهها نیز این مشکل را تشدید کرده است.
۲- چه عواملی کودکان را به کار وامیدارد؟
علل کودکان کار شامل فقر و محرومیت، مهاجرت، بیسرپرستی، کمبود دسترسی به آموزش و نگرشهای فرهنگی است که کودکان را به سمت کار در بازار کار غیررسمی سوق میدهد.
۳- چگونه میتوانم به کودکان کار کمک کنم؟
شما میتوانید با حمایت مالی یا داوطلبانه از سازمانهای مردمنهاد و خیریههای کودکان کار، افزایش آگاهی عمومی درباره حقوق کودکان، و مطالبهگری از دولت برای بهبود سیاستگذاری کودکان کار به این کودکان کمک کنید.
۴- نقش دولت در کاهش کودکان کار چیست؟
دولت باید با اجرای دقیق قوانین، نظارت بر بازار کار غیررسمی، و ارائه برنامههای جامع حمایت از کودکان کار، مانند آموزش رایگان و حمایتهای مالی، به کاهش این معضل کمک کند.
۵- آیا آموزش میتواند معضل کودکان کار را حل کند؟
آموزش و مهارتآموزی یکی از مؤثرترین ابزارها برای توانمندسازی کودکان کار است. آموزش رایگان و انعطافپذیر میتواند کودکان را از چرخه کار اجباری خارج کرده و به آنها کمک کند تا آیندهای بهتر داشته باشند.